وای خدای من ...مگه میشه تو رو داشت و خوب نبود ؟!!!
وای خدای من ...مگه میشه تو رو داشت و خوب نبود ؟!!!
تنها بودن
یه کابوسه
شومه
دندانم شکست
برای سنگریزه ای که در غذایم بود
دردم گرفت
نه برای دندانم
برای کم شدن سوی چشم مادرم
خدایا توکل به خودت
خدایا امیدم به تو هستش .
مثل همیشه حواست بهم باشه لطفا.
اگه حتی یه ستاره تو شبت جایی نداره به تو می رسم دوباره
تورور تنها نمی زارم
اگه باز دلت بگیره
رنگ دنیات بشه تیره
هیچکی دستهاتو نگیره
من
تورو تنها نمیزارم
ویرایش توسط Experience : 12-31-2016 در ساعت 10:33 PM
روی چه حسابی
وقتی که نیاز داری همه از تو دور هستند همینکه رها میکنی اهمیت نمیدی میخوای دیگه خودت باشی
به سمت تو هجوم میارن
همش به خودم میگم:
تو یه شبات ستاره نیست
موندی و راه چاره نیست
اگرچه هیچکس نیومد
سری به تنهاییت نزد
اما تو کوه درد باش
طاقت بیار و مرد باش
.
.
.
.
.
.
خدایا چجور بهشون بگم هیچکس باورش نمیشه
خدایا صبر بده بهمون . کمکمون کن . معجزه کن فقط معجزه
خدایا زودتر این ترم تموم بشه کمکم کن امتحانام خوب بشه چقدر سختن
و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...
دمت جیز چاوشی...
واسه این تنهایی بهت اصلا نمیاد که مقصر باشی....
(ترک زیبایی آلبوم حریص از محسن چاوشی)
قضیه چیه؟
هییییییی
درس رو به صورت تدریجی میخونن نه شب امتحانی
خدایا نور امید را در دل تمام کاربران این سایت قرار بده
چقدر امروز بغض اومد تو دلم با شنیدن حرفهای بقیه
چقدر دلم می خواست میبودی که انقدر خجالت نکشم انقدر کوچیک نشم...
أَلَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصلُها ثابِتٌ وَفَرعُها فِي السَّماءِ
حرفی که میزنی میشه بذری که
میکاری توی دل آدمها
و یه روز
درخت میشه
این نیز بگذرد...
بازم این میگرن لعنتی ....
نمی دونم .... ولا تو تاکسی نشسته بودم پارسا راننده تاکسی داشت با یکی از اقوام صحبت می کرد در مورد همین میگرن (خودم دقیقا نمی دونم چیه فقط می دونم سر درده) میگفت رفتم پیش یه دکتر خوب واسم دارو گیاهی نوشت هشتاد هزار تومن... میخورم از این رو به اون رو میشم... میگفت خیلی خوبه...
بعد میگفت صبحا میرفت بیرون می دوئید تو پارک و بعد عرقش خشک نشده میرفت دوش می گرفت و ...
همه اینا رو پارسال که با تاکسی داشتم میرفتم از راننده شنیدم.
ای خدای مهربون دلـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــم گرفته
أَلَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصلُها ثابِتٌ وَفَرعُها فِي السَّماءِ
حرفی که میزنی میشه بذری که
میکاری توی دل آدمها
و یه روز
درخت میشه
من و شوهرم هم استانی نیستسم و قبل از ازدواجمون قرار شد که اوشون بیان استان ما و از طرفی چون شرایط کاریش مناسب نبود بعد از ازدواج خودم گفتم موردی نداره تا دوسال میمونم استان شما و بعد برمیگردیم .شوهرمم موافقت کرد و قول داد و تقریبا همیشه سر قولش میمونه و میشه روش حساب کرد .حالا تو این مدتی که من دارم دوری از خونواده ام رو تحمل می کنم و حداکثر دوماهی یک بار میبنمشون اوشون هر هفته(خونه ما تا خونه باباش اینا 60 کیلومتر راهه) باید برن خونه مامانشون اینا و مامانشون اینا هم تشریف بیارن خونه ی ما
اینقدر که من همیشه احترامشونم میزارم و دیگه خسته شدم از دستشون .مثلا برای افطاری ماه رمضون دعوتشون کردیم رستوران همیشه هم مادر بزرگاشون سر دسته ی مهمونیان (مامانش و باباش و داداشو زن داداش محترمشو و مادر زن داداش محترم تر و مادر بزرگای گرامیشون).حالا دیگه این مهمونی دادن ها شده وظیفه من و جالبه اینه که منی که کاسه داغتر تر از آش بودم نسبت به پسر خودشون حالا برعکس شده و پسرشون بدون اینکه نظر من براش مهم باشه دعوتشون میکنه این هفته که دیگه نوبر بود و واقعا سه چهار روزه اعصابم بهم ریخته است و با شوهرم قهر کردم و کلی نق نق کردم و بد و بیراه گفتم این بود که دیروز در کمال تعجب جلوی روی من زنگ برادر گرامی و مادر محترمشون زدن که تو این هفته هر موقه خواستید بیاید خونه ما دعوت من بریم رستوران ...............................خییلی از این بابت ناراحتم .شوهر من این جوری نبود از اول و من باعث این همه احترام شدم و الان از حد احترام گذشته و به جایی رسده که شوهرم به قیمت ناراحت شدن من و حتی مهم ندونستن نظر من کار خودش رو میکنه .اون هم منی که از خونواده ام دورم .آیا به نظر شما شوهر من و حداقل خانواده اش که میشه گفت تا این اندازه بی ملاحظه هستن نباید به این موضوع فکر کنند که این دختر تو شهر غریبی که ماه ها خونوادش رو نمیبینه رفتار ما شایسته و درست نیست .؟؟؟؟ لطفا راهنماییم کنین
ببخشید دوستان اول سلام .از فرط ناراحتی فراموش کردم ...
لطفا جواب بدین من یکم آروم شم
أَلَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصلُها ثابِتٌ وَفَرعُها فِي السَّماءِ
حرفی که میزنی میشه بذری که
میکاری توی دل آدمها
و یه روز
درخت میشه
آخه نوشتی هرچه میخواهی بگو !
خدایا بهم آرامش بده و هوامو داشته باش.
أَلَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصلُها ثابِتٌ وَفَرعُها فِي السَّماءِ
حرفی که میزنی میشه بذری که
میکاری توی دل آدمها
و یه روز
درخت میشه
أَلَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصلُها ثابِتٌ وَفَرعُها فِي السَّماءِ
حرفی که میزنی میشه بذری که
میکاری توی دل آدمها
و یه روز
درخت میشه
برای جلوگیری از “پس رفت” ، “پس باید رفت”
هر “چاله ای” ، “چاره ای” به من آموخت !
.
ویرایش توسط رهگذر زندگی : 01-08-2017 در ساعت 09:55 AM
من از دست خودم خسته شدم
أَلَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصلُها ثابِتٌ وَفَرعُها فِي السَّماءِ
حرفی که میزنی میشه بذری که
میکاری توی دل آدمها
و یه روز
درخت میشه
علی لعنت الله علی القوم الظالمین
ویرایش توسط Experience : 01-09-2017 در ساعت 01:29 AM
بچه ها به کمکتون احتیاج دارم...
باید سمج بشم دوباره...
مثل گذشته
یکم ضعیف شدم...
ینی احساسات رو باید بذارم زیر پا...
فاز غم و غصه نگیرم...
اما یه مدت دارم می گیرم...
باید برگردم... فعلنه باید برگردم...
فاز غم و غصه در مورد چیزای منفی نباید بگیرم...
از آسمون سنگ هم اومد درس بخونم
هر اتفاقی افتاد بدرک
به چیزای منفی فک نکنم حتی به زور
نفس عمیق بکشم و وقتی به فکرم اومدن بی خیال باشم...
خدایا کمکم کن...
یکم سرگرم کنم خودمو و فکر و ذکر و هدف و دلمشغولیمو درس کنم...
میخندی تا دنیا رنگی
تازه شود
با لبخندت
شادی بی اندااااازه
شود
أَلَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصلُها ثابِتٌ وَفَرعُها فِي السَّماءِ
حرفی که میزنی میشه بذری که
میکاری توی دل آدمها
و یه روز
درخت میشه
دلم میخواهد بخوابم و صبح بیدار شم
همه چیز به آن شکلی که دوست دارم باشد
کاش برمیگشتم به سال ۹۱
أَلَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصلُها ثابِتٌ وَفَرعُها فِي السَّماءِ
حرفی که میزنی میشه بذری که
میکاری توی دل آدمها
و یه روز
درخت میشه
امروز تولدشه ... تولدت مبارک عشق من
أَلَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصلُها ثابِتٌ وَفَرعُها فِي السَّماءِ
حرفی که میزنی میشه بذری که
میکاری توی دل آدمها
و یه روز
درخت میشه
با کویر افتاده کارم روزو شب
ابر بی تاب بهارم روز و شب
تا کجا باید ببارم روزو شب؟؟
لحظه ها را انتظارم انتظارم روزو شب
در هوایت بی قراااارم بی قرارم روزو شب
أَلَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصلُها ثابِتٌ وَفَرعُها فِي السَّماءِ
حرفی که میزنی میشه بذری که
میکاری توی دل آدمها
و یه روز
درخت میشه
خدایا من هیچی ازت نمیخوام...هیچی
فقط تمام زندگیمو بهت میدم مواظب مامان و بابام و خواهرا و برادرم باش، سالم و تندرست باشن همیشه....
خدایا این التماس یه بندست که عاجزانه به درگاهت رو کرده....در قبال این خواهش زندگیمو میدم...خدایا کمکمون کن مثه همیشه که کمک کردی
من واسه رزمریم دعا میکنم که دعاهاش مستجاب بشن
ویرایش توسط حناء : 01-11-2017 در ساعت 02:11 PM
أَلَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصلُها ثابِتٌ وَفَرعُها فِي السَّماءِ
حرفی که میزنی میشه بذری که
میکاری توی دل آدمها
و یه روز
درخت میشه
أَلَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصلُها ثابِتٌ وَفَرعُها فِي السَّماءِ
حرفی که میزنی میشه بذری که
میکاری توی دل آدمها
و یه روز
درخت میشه
در حال حاضر 9 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 9 مهمان ها)